بیوگرافی حسین تهی : جدید ترین بیوگرافی از حسین تهی خواننده رپ زیر زمین و دلیل مهاجرت او به کشور خارج با ما همراه باشید در ادامه در وبلاگ اختصاصی امیر تتلو ببینید
حسین تهی متولد 6 بهمن 1364 در تهران ، خواننده و ترانه سرا می باشد
فارغ التحصیل فوق دیپلم مهندسی کامپیوتر از دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند می باشد که سال 88 در 24 سالگی مجبور شد به لندن مهاجرت کرد
استارت کار توسط حسین تهی
او یکی از معروف ترین رپر های ایرانی می باشد او از سال 1379 فعالیت خود را به طور غیر حرفه ای شروع کرد و اهنگ های خودش را در استدیو خانگی خودش ضبط می کرد او با آهنگ کلید توانست راهی در عرصه رپ در بین طرفدارانش پیدا کند
حسین تهی قبلا با تتلو خیلی باهم همکاریای جالبی داشته اند که این همکاری باعث شد هر دو پیشرفت شگرفی در عرصه رپ داشته باشند
خانواده او
نام کامل اش سید حسین ملقب به تهی می باشد که بعنوان فرزند خانواده اول در تهرانپارس بزرگ شد
حسین تهی تنها یک خواهر بزرگتر از خود دارد و پدرش از سهامداران کارخانه شکو پارس بوده و مادرش زن خانه دار مذهبی طور است
دلیل شهرت وی
حسین تهی با ترانه رقص ، خودش را در دل مخاطبانش جا کرد و با ترانه کلید به اوج محبوبیت و معروفیت در دهه 80 رسید
دوره ای را با امیر تتلو در قالب گروه T&T با انتشار آهنگ های مشترک همکاری کرد و همین باعث شد این دو در کنار هم بیشتر و بیشتر دیده شوند
حسین تهی در کودکی
حسین تهی از زبان خودش گفته هست که در محله تهران پارس در تهران زندگی می کرده هست در دوران کودکی و جوانیش و این آخریا که از ایران مهاجرت کند در خیابان پاسداران زندگی کرده هست
توبه کردن حسین تهی
سید حسین که با نام مستعار ( تهی ) با انتشار دو استوری در اینستاگرام خود توبه و بازگشتش به سمت دینداری را اعلام کرد.
بعضیا میگن من دنبال مجوزم ای خداااا این ور دنیا تو لس انجلس ؟؟؟ بعضیا هم میگن ریاست !!!! هر چی میخوایین بگین !! شما رو به انسانیت، صداقت و آرامش دعوت میکنم. هیچ وقت دیر نیست. حرفای دل خدا رو شکر میکنم برگشتم به اصلم من به شخصه نه دیگه کسی رو قضاوت میکنم !!! نه دیگه مشروب میخورم … نه دیگه میکنم … نه رابطه نامشروع … و سعی میکنم گناه نکنم .
راستش تو شب های قدر فهمیدم من بجز خوانندگی، مسیولیت خیلی بزرگی رو دوشمه، وقتی ۵ میلیون نفر دنبالم میکنن. باید الگوی خوبی باشم پس تا اخرین قطره خونم . ترویج انسانیت، خوبی و عشق بخدا رو میکنم. با احترام به عقاید و ادیان مختلف سید حسین (تهی)
مدل مو پسرانه : در ادامه شیک ترین مدل موی زیبای مردانه را مشاهده کنید
گربه پرشین : در ادامه به روز ترین عکس را مشاهده کنید
لباس دخترانه باحال : در ادامه به روز ترین لباس های دخترانه را مشاهده کنید
داستان کوتاه کودکانه : در تعطیلات آخر هفته علی کوچولو همراه خواهرش سارا و پدر مادرشون به دیدن مادربزرگشون رفتن که توی یک مزرعه زندگی میکرد.
مادربزرگ علی یک تیرکمون بهش داد تا بره توی مزرعه و باهاش بازی کنه.
علی کوچولو خیلی خوشحال شد و دوید توی مزرعه تا حسابی بازی کنه، اما وسط بازی یکی از تیرهاش اشتباهی خورد به اردک خوشگلی که مادربزرگش خیلی دوسش داشت، اردک بیچاره مرد.
علی کوچولو که حسابی ترسیده بود اردک رو برداشت و برد یه جایی پشت باغچه قایم کرد.
وقتی رویش رو برگردوند تا بره به ادامه بازیش برسه دید که خواهرش سارا تمام مدت داشته نگاهش میکرده، اما هیچی به علی نگفت و رفت.
فردا ظهر مادربزرگ از سارا خواست تا توی آماده کردن سفره ی نهار بهش کمک کنه، سارا نگاهی به علی کرد و گفت مادربزرگ علی به من گفت که از امروز تصمیم گرفته تو کارهای خونه به شما کمک کنه. بعد هم زیرلب به علی گفت: جریان اردک رو یادته.
علی کوچولو هم دوید و تمام بساط ناهار رو با کمک مادربزرگش فراهم کرد.
عصر همون روز پدربزرگ به علی و سارا گفت که میخواهد اونها رو به نزدیک دریاچه ببره تا باهم ماهیگیری کنن. اما مادربزرگ گفت که برای پختن شام روی کمک سارا حساب کرده است.
سارا سریع جواب داد که مادربزرگ نگران نباش چون علی قراره بمونه و بهت کمک کنه.
علی کوچولو در همه ی کارها به مادربزرگش کمک میکرد و هم کارهای خودش و هم کارهای سارا رو انجام میداد. تا اینکه واقعا خسته شد و تصمیم گرفت حقیقت رو به مادربزرگش بگه.
اما در کمال تعجب دید که مادربزرگش با لبخندی اونو بغل کرد و گفت:
علی عزیزم من اون روز پشت پنجره بودم و دیدم که چه اتفاقی افتاد. متوجه شدم که تو عمدا اینکار رو نکردی و به همین خاطر بخشیدمت. اما منتظر بودم زودتر از این بیای و حقیقت رو به من بگی.
نباید اجازه میدادی خواهرت بخاطر یک اشتباه به تو زور بگه و از تو سوء استفاده بکنه.
باید قوی باشی و همیشه به اشتباهاتت اعتراف کنی و سعی کنی که دیگه تکرارشون نکنی.
اما این رو بدون پیش هرکسی و هرجایی به اشتباهاتت اعتراف نکنی، چون دیگران از اون اعتراف تو به ضرر خودت استفاده می کنند.
پروفایل عاشقانه سنگین : در این ادامه با ما همراه باشید جدید ترین پروفایل های عاشقانه سنگین را برای شما بزاریم
پروفایل زیبا : با ما همراه باشید تا به روز ترین پروفایل های روز را برای شما قرار بدهیم
داستان کودکانه : این نیز بگذرد
بزرگی در عالم خواب دید که کسی به او میگوید: فردا به فلان حمام برو و کار روزانه حمامی را از نزدیک نظاره کن.
دو شب این خواب را دید و توجه نکرد ولی فردای شب سوم که خواب دید به آن حمام مراجعه کرد دید حمامی با زحمت زیاد و در هوای گرم از فاصله دور برای گرم کردن آب حمام هیزم می آورد و استراحت را بر خود حرام کرده است.
به نزدیک حمامی رفت و گفت: کار بسیار سختی داری، در هوای گرم هیزم ها را از مسافت دوری می آوری و.
حمامی گفت: این نیز بگذرد.
یکسال گذشت برای بار دوم همان خواب را دید و دو باره به همان حمام مراجعه کرد. دید آن مرد شغلش عوض شده و در داخل حمام از مشتریها پول میگیرد.
مرد وارد حمام شد و گفت: یک سال پیش که آمدم کار بسیار سختی داشتی ولی اکنون کار راحت تری داری، حمامی گفت: این نیز بگذرد.
دو سال بعد هم خواب دید. این بار زودتر به محل حمام رفت ولی مرد حمامی را ندید. وقتی جویا شد گفتند: او دیگر حمامی نیست در بازار تیمچهای (پاساژی) دارد و یکی از معتمدین بزرگ است.
به بازار رفت و آن مرد را دید گفت: خدا را شکر که تا چندی پیش حمامی بودی ولی اکنون میبینم معتمد بازار و صاحب تیمچهای شدهای.
حمامی گفت: این نیز بگذرد.
مرد تعجب کرد گفت: دوست من، کار و موقعیت خوبی داری چرا بگذرد؟
چندی که گذشت این بار خود به دیدن بازاری رفت ولی او آن جا نبود.
مردم گفتند: پادشاه فرد مورد اعتمادی را برای خزانه داری خود میخواسته ولی بهتر از این مرد کسی را پیدا نکرد و او در مدتی کم از نزدیکترین وزیر پادشاه شد و چون پادشاه او را امین میدانست وصیت کرد که پس از مرگش او را جانشینش قرار دهند. کمی بعد از وصیت، پادشاه فوت کرد اکنون او پادشاه است.
مرد به کاخ پادشاهی رفت و از نزدیک شاهد کارهای حمامی قبلی و پادشاه فعلی بود. جلو رفت خود را معرفی کرد و گفت: خدا را شکر که تو را در مقام بلند پادشاهی میبینم پادشاه فعلی و حمامی قبلی. گفت: این نیز بگذرد.
مرد شگفت زده شد و گفت: از مقام پادشاهی بالاتر چه میخواهی که باید بگذرد؟
ولی مرد سفر بعدی که به دربار پادشاهی مراجعه کرد گفتند: پادشاه مرده است ناراحت شد به گورستان رفت تا عرض ادبی کرده باشد.
مشاهده کرد بر روی سنگ قبری که در زمان حیاتش آماده نموده حک کرده و نوشته است این نیز بگذرد.
هم موسم بهــار طرب خیـز بگــذرد
هم فصــل ناملایم پاییــز بگــــذرد
گر نا ملایمی به تــو کـرد از قضــا
خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد.
تیراندازان سوار بر هلیکوپتر بیش از ۵ هزار شتر را در صحراهای جنوبی استرالیا کشتند زیرا با توجه به خشکسالی گسترده، بیم آن میرفت که هجوم این حیوانات به مناطق شهری، به شهروندان آسیب بزند.
فرمانداران مناطقی از استرالیای جنوبی در کارزاری که پیش از این برای محافظت از شهروندان و محیط زیست این منطقه به راه انداختند، کشتار این شترهای وحشی و عملیاتی که اجرایش اخیرا به پایان رسید را تأیید کرده بودند.
ریچارد کینگ، سرپرست یکی از مناطق استرالیای جنوبی در این زمینه به خبرنگاران گفت: «شمار شترهای غیربومی در سالهای اخیر به شکل انفجاری رشد کرده، آسیبهای جدی به زیرساختها و پوشش گیاهی زده و خطری برای خانوادهها و اجتماعات شهری ایجاد کرده است.»
به اینستاگرام یورونیوز فارسی بپیوندید
وی همچنین یادآور شد که شترهایی که در اثر تشنگی و گرسنگی ناتوان شدهاند به سراغ چاهها و منابع آب شهری میآیند و در آنها گرفتار میشوند و میمیرند و جسدشان آب آشامیدنی را آلوده میکند.
آقای کینگ در ادامه افزود: «خشکسالی کنونی که حیوانات نمیتوانند به آسانی بر آن غلبه کنند، ترس و اضطراب زیادی را در شهروندان از رم کردن شترهای وحشی برانگیخته است.»
استعمارگران در دههٔ ۱۸۴۰ و پیش از ایجاد خط آهن استرالیا، شترهایی را برای سفرهای اکتشافی و حمل بار و بنهٔ خود به این قاره آوردند. شماری از این حیوانات به طبیعت بازگشتند و آنها را در ردهٔ «شتران رمیده» قرار میدهند. جمعیت این گونهٔ جانوری در سالهای اخیر رو به افزایش گذاشته است.
در اثر آتشسوزیهای گستردهای که از ماه اکتبر تا کنون در استرالیا روی داده حدود ۱۰ میلیون هکتار از مراتع و جنگلهای این کشور سوخته است و حدود یک میلیارد از حیوانات این مناطق نیز کشته شدهاند.
درباره این سایت